سمنو

گفت: چرا دور دهنت سمنو مالیده؟ گفتیم اگه مالیده چرا گردنمون کوتاس؟

سمنو

گفت: چرا دور دهنت سمنو مالیده؟ گفتیم اگه مالیده چرا گردنمون کوتاس؟

تشنگی

مثل یه آدم تشنه ای که تو یه صحرای گرم و خشک و بی آب و بی علف وایستاده و یهو نم نم کم بارون می زنه.

سرمو کرده م به آسمون و دهنمو باز کردم تا تمام قطرات بارون دونه دونه برن تو حلقم تا لااقل فک کنم که دارم سیراب می شم.

اما می فهمم که فقط دارم تشنه تر می شم. هر قطره ی بارون، واسه من یه زجره، یه شکنجه س، یه گلوله ی آتیشه. هر قطره ی بارون منو یاد آب گوارای یه چشمه می ندازه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد